یادداشت| واجبات رسانهای جهاد اقتصادی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، امروز آمریکا با تمام توان اقتصادی اش به میدان آمده است تا کمر اقتصاد ایران را بشکند و سفره معیشت مردم را به آتش بکشد. این نبرد تمام عیار اقتصادی فقط به حوزه پولی و بانکی محدود نمی شود و گستره اش تا یک جنگ رسانه ای تمام عیار امتداد یافته است. درباره وظایف مدیران اقتصادی کشور مفصلا گفته و نوشته شده است.
از این رو آن چه می خواهم در این مجال متذکر شوم، وظیفه خطیر رسانههای کشور به ویژه رسانه ملی است. مواردی که برشمرده می شود، کار ویژه ضروری صدا و سیما است و نگارنده معتقد است چنانچه مورد توجه قرار نگیرد، آسیب های فراوانی به کیان جمهوری اسلامی وارد خواهد ساخت.
۱: ضریب رسانه ای موفقیت های کشور
شکی نیست جمهوری اسلامی مانند هر ساختار سیاسی دیگری دارای نقاط ضعف متعدد و نقاط قوت پر شماری است. دشمنان ما امروز با تمام توان می کوشند تا نقاط قوت ما را کتمان کنند و نقاط ضعف مان را برجسته سازند. مثلا تولید یک داروی مهم در صنعت پزشکی کشور نادیده گرفته می شود؛ اما رشوه ی چند ده هزار تومانی یک کارمند حرام خوار، به طور گسترده منتشر می گردد یا افتتاح پالایشگاه ستاره خلیج فارس، کتمان می شود؛ امّا کمبود بنزین در یک پمپ بنزینِ یک شهرستان کوچک، ضریب رسانه ای می گیرد.
همه این موارد که می توان سیاهه ای از آن تهیه کرد نشان می دهد دشمن می کوشد به مردم بقبولاند که کشور هیچ نقطه قوتی ندارد و مملو از نقاط ضعف است.
در چنین فضایی رسانه ی ملی باید با تمام توان موفقیت های علمی، سیاسی، اقتصادی و ... کشور را منتشر کند و در این راه از سرزنش ملامت گران نهراسد.
۲: رعایت انصاف
حتی اگر دین اسلام ما را به رعایت انصاف توصیه نکرده بود، باز هم اخلاق حرفه ای رسانه و همچنین تلاش برای کسب دامنه ی نفوذ بیشتر، اقتضاء می کرد انصاف را مراعات کنیم. مخاطب ایرانی دوست ندارد هر گاه تلویزیون را روشن می کند با انبوهی از خوشی های تصنّعی و شادی های فانتزی مواجه گردد و هیچ اثری از درد و رنج مردم کوچه و بازار را در تلویزیون نبیند.
بنابراین در کنار تلاش گسترده برای انتشار نقاط قوت و نکات مثبت نظام، نباید از کم کاری نهادهای گوناگون بگذریم؛ این نقد باید همه قوای سه گانه و نهادهای انتخابی و انتصابی را فراگیرد. چرا که در غیر این صورت، باز هم صدا و سیما متهم به جناح بازی می شود و سرکنگبین، صفراء می آورد!
فراموش نکنیم اگر مردم، نقد نظام را از زبان دوستداران انقلاب بشنوند به مراتب تاثیر تخریبی کمتری دارد تا آن که شاهد به چالش کشیده شدن نظام در رسانه های معاندی چون «بی بی سی»، «من و تو» و «آمد نیوز» باشند؛ این قبیل رسانه ها دلسوز مردم نیستند و بر خلاف ادعای بی طرفی شان، کاملا طرف دشمنان ما ایستاده اند. بنابراین هم قوانین اسلامی و هم اقتضای پیروزی بر معاندان رسانه ای، ما را به رعایت انصاف دعوت می کند.
۳: استفاده از توان کارشناسی
نویسنده پیشتر در یادداشتی با عنوان «سلبریتیسم» برخی از آفات مرجعیت اجتماعی و سیاسی سلبریتی ها را مورد نقد قرار داده است اما اکنون می خواهم از زاویه ای دیگر به این موضوع نگاه کنم.
متاسفانه صدا و سیما در سالهای اخیر به جای آن که بکوشد با استفاده از کارشناسان و متخصصان گوناگون اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ... دانش عمومی مردم را ارتقاء دهد و به فرمان بنیان گذار انقلاب مبنی بر «دانشگاه» بودنش عمل کند، کوشیده است با استفاده از سلبریتی ها، مخاطب جذب کند و شبکه های ماهواره ای را زمین گیر کند! غافل از آن که اعتقادی که با شهرت و زیبایی هنرپیشگان حاصل شود، با ثروت و محبوبیت خوانندگان هم از میان خواهد رفت.
بنابراین باید سطح دانش مردم را ارتقاء داد؛ امری که لازمه اش باز تر کردن فضای صدا و سیما و برگزاری جلسات مباحثه و مناظره پیرامون موضوعات اساسی کشور است. چرا که دوستدارن نظام معتقدند منطق انقلاب اسلامی قدرتمند است و در صورتی که درست عرضه شود، رقبا را از میدان به در خواهد کرد./۹۱۸/ی۷۰۳/س
علی بهاری، نویسنده حوزوی